دنیا مرا ز خویش رهایی نمی دهد،این دست ها بوی جدایی نمی دهد... در دل به انتظارم و این چشم های تار با من نوید اینکه بیایی نمیدهد... خسته ام در این شهر صدای پای مردمی که هم چنان که تورا می بوسند طناب دارتورا می بافند،مردمی که صادقانه دروغ میگویند... دنیا به من یاد داد دوری کسی که دوستش میدارم تحمل کنم ، اماوفابه من یاد دادهرگزکسی را که دوستش می دارم فراموش نکنم. مرا اینگونه باورکن کمی تنها بی کس کمی از یادها رفته....خداهم ترک ما کرده ،خدایا دیگرکجا رفته..... مرا اینگونه باورکن تنهاشادی زندگیم این است که هیچکس نمیداند تا چه حد غمگینم
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |