خدایا کفر می گویم پریشانم پریشانم چه میخواهی تو از جانم نمیدانم نمیدانم مرا بی آنکه خودخواهم اسیرزندگی کردی. خدایاتومسءولی براین آغازوپایانیم خدایاکفر میگویم خدایاکفرمیگویم ازاین بودن اگر روزی بشرگردی ز حال ما خبر کردی پشیمان میشوی از قصه ی خلقت ازاین بودن،زمین وآسمان راکفرمیگویی نمیگویی؟ خدایاکفرمیگویم اگربرای تکه نانی سرت رابه پای هرنامردی میفکندی زمین و آسمان راکفرمیگویی نمیگویی؟ گویندخداهمیشه باماست،ای غم نکند خداتو باشی؟؟؟؟ ازاین دنیاچنان دلتنگ ودلگیرم که روز مرگ خود را جشن میگیرم! پس کاش میشد سرنوشت را ازسرنوشت...
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |